رندانه

رندانه جاییست که می نویسم و عکس هایم را می گذارم

رندانه

رندانه جاییست که می نویسم و عکس هایم را می گذارم

درشبکه های اجتماعی

سلام
مهندسی صنایع خواندم
عکاسی و طنز نویسی را مانند خورشت قورمه سبزی دوست دارم.
اگر یادم بماند می‌نویسم، نه اینکه یادم باشد وبلاگی دارم و باید بنویسم، نه! مطالب است که فراموشم می‌شود.
معمولا در فاصله زده شدن جرقه‌ای در ذهن تا رسیدن دستم به قلمی یا صفحه کلیدی، کل ماجرا فراموش می‌شود و انگار نه انگار که اصلا به چیزی فکر کرده باشم.
دعا کنید برایم.
برای خودم و حافظه‌ام.
دعا می‌کنم برایتان. شب‌ها. اگر یادم بماند البته.

طبقه بندی موضوعی

کوکم کن
بنواز مرا
بگذار تارهای وجودم بلرزد برای تو




مینیمال شماره هفت

سخت است نوشیدن قهوه تلخی که به نگاهت شیرین می شد 

گاهی عکاس
گاهی شاعر
گاهی نویسنده
و خیلی گاهی های دیگر
همه اش به خاطر توست


مینیمال شماره پنج


شاید خورشید چراغی باشد که عمرش به زدن کلیدی ، 
و زمین بادکنکی باشد ،

دست کودک بازیگوشی که هر لحظه امکان دارد

آن را رها کند . . . 

 


بیا یک دفه به دلم بباز 
من همه چیزم را برایت باخته ام

 


جای چشمانم به روی در مانده
 آنقدر که نیامدی بعد از رفتنت

 


ای کاش تو هم پَر ی داشتی
آتشش میزدم و
لحظه ای بعد 

در کنارم بودی


مینیمال شماره یک

شوخی کردی و آخرش گفتی به دل نگیر
اما من سخت به دل گِرِفتَمَت