سلام
عیدتون مبارک
و خسته نباشید
قبل تر ها را حتما به یاد دارید ، حوالی ظهر که از کوچه و خیابان می گذشتیم عطر غذاهای مختلف به مشام می رسد. که به حق پادشاه بوی غذا ، قورمه سبری بود . به مناسبت های مختلف و فصول بوی انواع آش و شله زرد و رب بود که کوچه را پر می کرد . اما دیگر خبری از آن روزها و بو ها نیست . " شرکت بو گستران شرق خاورمیانه " دست به ابنکاری جالب زده است و اقدام به تولید اسپری بوی غذا نموده است . چند و چون ماجرا را از مدیر عامل این شرکت آقای بویا جویا می شویم .
چطور شد به سمت تولید این اسپری ها رفتید ؟
برای زنده نگهداشتن یاد و خاطره عطر غذا ها تصمیم به تولید این اسپری ها گرفیتم . با اسپری بوی قورمه سبزی شروع کردیم و پس از دیدن استقبال مردم به سراغ بقیه غذا ها هم رفتیم .
- فروش شما چطور بوده تا اینجای کار ؟ رضایت بخش بوده ؟
- خدا روشکر ، فروش خوب بوده ما الان داریم برای صادرات محصول به ۱۰۰ کشور دنیا آماده میشیم .
مورد استفاده این اسپری ها کجاست ؟
بستگی داره ، خیلی ها تو مهمونیا استفاده می کنند و خیلی ها هم برای اینکه جلو در همسایه کم نیارن از این اسپری ها استفاده می کنند .
البته ما خریدار عمده هم داریم ، رستوران و کترینگ ها برای جلب مشتری میان از ما این اسپری ها را در حجم زیاد از ما خریداری می کنند و در ظهر و شب در اطراف رستوران شان پخش می کنند .
- حمایت ها از شما چطور بوده ؟
حمایت ها خوب بوده ، سلام می رسونه
-کلام آخر ؟
-عرضی نیست . ان شا الله مردم از اسپری های ما استفاده کنن ولذت ببرن.
در خبر ها آمده بود که شرکت قطری پخش کننده بازی های یورو ۲۰۱۶ ، از صدا و سیما به یوفا شکایت برده است و ناله ها کرده است که چنین است و چنان است . شرکت قطری به جای گرفتن شرخر و فرستادنش به خیابان ولیعصر بالاتر از پارک ملت ، جهت وصولطلب خود به روشی متمدنانه روی آورده است. آن ها در یک اقدام تلافی جویانه تصمیم به پخش تماشاگرانی با کمترین لباس در هر بازی و به ویژه در لحظات حساس گرفتند ، با این کار صدا و سیما چاره ای جز پخش صدباره تصویر افسوس سرمربی ، شوت به سمت آسمان استرلینگ ، ضربه آزاد گل نشده CR7 ... ندارد، با این کار لذت فوتبال به طور تضمینی از بین خواهد رفت و فقط مقداری فحش است که نصیب سازمان صدا و سیما می شود , حداقلش این است که دل شرکت قطری کمی خنک می شود.
اینستاگرام کاربران ایرانی را فیلتر کرد . اینستاگرام کابران ایرانی به دلیل" فحاشی و داشتن بد آموزی " برای سایر کاربران در بقیه کشور ها فیلتر کرد.زین پس کاربران اینستاگرام از خارج از ایران اسلامی قادر به دیدن پست های ایرانیان نیستند ، اما مردم ایران همچنان می توانند پست های یکدیگر را مشاهده کرده و به اقدام به کامنت گذاری نمایند.
متن زیر در حساب کاربری اینستاگرام منتشر شده است :
we decided to filter iranian, they says Fohsh and has BadAmoozi
هرساله شاهد رشد فزاینده توقعات و انتظارات قشر اندک و میلیونی کارگر هستیم. کسانی که با این توقعات بیجا چوب لای چرخ کارفرمایان میگذراند و نمیگذارند که آنها بهکار خود مشغول باشند. حوالی ۱۱ اردیبهشت هم که میشود دیگر غوغا میکنند، برای خودشان روز و هفته ساختهاند و میخواهند راهپیمایی برگزار کنند و همان مطالبات را مطرح کنند. این دوستان کارگر ما البته خواستههای دیگری را نیز مطرح میکنند، با تنی چند از کارفرمایان و صاحبان سرمایه مصاحبهای ترتیب دادیم تا با خواستههای بیجای کارگران بیشتر آشنا شویم.
محمد از اراک میگفت: "کارگران از ما توقع بیمه شدن دارند و دائما معترض هستند که چرا بیمه نیستند. بیشتر انرژیشان را صرف اعتراض میکنند تا اینکه به کار و مسئولیت و خود برسند. من نمیدانم بیمه بودن چه سود و فایدهای دارد. همه میدانند که بیمه فقط به دنبال پول گرفتن است. اگر اینها این انرژی را در مسیر کار و تولید مصرف میکردند، کشور ما دچار این مشکلات نبود."
پویا مدیرعامل کارخانه گفت: "کارگران از او قراردادهای بلندمدت و دائمی میخواهند و زیر بار قراردادهای کوتاهمدت موقتی نمیروند ." به نظر پویا: "این قراردادهای کوتاهمدت به نفع خود کارگران است با یک دودوتاچهارتای ساده متوجه این مطلب میشوند. قرارداد کوتاهمدت به کارگران این اجازه را میدهد که بتوانند هرچند ماه یکبار شغل خود را عوض کرده و جای دیگری مشغول به کار شوند." او همچنین امنیت شغلی را توطئه استکبار جهانی می داند و در ادامه گفت: " بهتر است کارگران بحث امنیتی شغلی را مطرح نکنند، زیرا هرچه که باشد این یک بحث امنیتی است و ممکن است برای آنها دردسرساز شود."
آقای چینیفروشان (تاجر وطن پرست سابق) نیز از کارگران و صنعتگران داخلی دلی پر دارد، او از اینکه نمیتواند جنسهای با دوام و با کیفیت ساخت کشور دوست و برادر چین را بفروشد عصبانی است و کارگران را سدی در برابر پیشرفت میداند و میگوید: به نظرم خواستههای کارگران بیجاست و شرایط آنها هم بسیار خوب است " او همچنین در مورد وضعیت زندگی و معیشت کارگران گفت: " من هم چند سالی است که لب به برنج نزدهام و مجبورم که کباب و مرغ و بوقلمون را خالی یا بعضاً با نان مصرف کنم پس به خوبی میتوانم آنها را درک کنم."
یکی از کارفرمایان که ضرر بسیاری را به خاطر یکی از کارگران متحمل شده بود گفت : " دست یکی از کارگران به دلیل نقص فنی دستگاه پرس زیر دستگاه رفت و مجبور شدند که دستش رو از شانه قطع کنند، خداروشکر که بیمه بود و شرکت بیمه 1% هزینه درمان رو پرداخت کرد، ولی ما مجبور شدیم که به خاطر این آقا یک روز خط تولید را تعطیل کنیم، من از ایشان شکایت کردم و درخواست خسارت یک میلیاردی کردم و این آقا باید این خسارت را به ما پرداخت کند."
همان طور که خواندید کارگران مطالبات نامعقول و بیجایی مانند افزایش حداقل دستمزد ، دارابودن امنیت شغلی و بهره بردن از بیمه تامین اجتماعی را دارند که به حق خواسته غیر قابل قبولی می باشد و در وضعیتی بسیار خوب و مناسب به سر می برند. امید است که سطح توقعات خود را پایین بیاورند .
شاید خیلی کلیشه ای باشد و گفتن همین کلیشه ای بودن هم دیگر کلیشه شده است. اما همه ما داشته هایی داریم و فراتر از داشته هایمان آرزوهایی داریم ، که بعضی هایشان هدفی شده اند برای ما در زندگی و بعضی دیگر تبدیل شده اند به آرزوی های کوچک که وصالشان مانند تکه های کوچک نان قندی کنار چایی کام را شیرین می کند. یک حرف است که می ماند و آن هم یک یاد آوریست . داشته های ما می تواند آرزوی یکی از این هفت – هشت میلیارد آدم روی این کره خاکی باشد ، می تواند مثلا آرزوی همسایه مان که هر روز صبح سلام علیک داریم باشد ، می تواند هم خیلی دور باشد مثلا آرزوی زنی در مکزیک و حتی تفاوتی نمیکند که پولدار باشد یا فقیر اهل آفریقا باشند یا اینکه در آپارتمان های منهتن نیویورک زندگی کند، می تواند آرزوی هر یک از این ها باشد . ما هم تافته های جدا بافته ای نیستیم و در مورد ما هم صادق است و شاید داشته های آن ها آرزوی ما باشد .از داشته و دارایی گفتم ولی آن را مترادف پول و ... نگذارید، قصه دیگری میخواهم تعریف کنم. خبری را در اینترنت خواندم با این مضمون که مردی به علت مشکلی که در مغزش پشدا شده توانایی خوابیدن را از دست داده و چند سالیست که نتوانسته پلکی بر هم بگذارد و آرزو دارد که بتواند دقیقه ای بخوابد ،برای من و شما خیلی دست یافتنی به نظر می رسد اما برای او جور دیگریست. یک لحظه فکر کنید که یکی از حس های پنج گانه خود را از دست داده اید ، نابینایی و نا شنوایی خیلی ملموس تر از بقیه به نظر می رسد اما به تا به حال در مورد نداشتن حس چشایی و حس لامسه فکر کرده اید ؟ هر چه که میخورد یکسان به نظر برسد چه لواشک بخورید یا که بستنی فرقی نکند (بستنی لواشکی استثناست ) یا اینکه روی شیشه دست بکیشد یا آجر هیچ تفاوتی احساس نکنید ،هستند کسانی که از این احساس محروم هستند و آرزوی داشتن آن ها را دارند. تا آنجا که می توانیم کمک کنیم که آدم ها به آرزو هایشان برسند ، شاید به مبلغی اندک ، به اندازه چند هزار تومان باشد و یا هزینه هم نداشته باشد فقط کافیست چند ساعتی از این عمر گران بهایمان! را برای این کار صرف کنیم.
آرزو فقط پول و خانه و ماشین و .... نیست ،آرزو چیز های کوچکیست که ما داریم . هر آدمی باید بشیند و یک حساب سر انگشتی کند و ببیند چه دارد و به خاطر داشته هایش شکر گزار باشد و همین ها را برای بقیه آرزو کند ، میبیند که او میبیند وکمکش می کند تا به آرزوهایش برسد.
*التماس دعا
تیتر خبر :
صالحی : اصرار آمریکایی ها درباره لزوم فروش آب سنگین اضافی قبل از اجرای برجام خارج از عرف و غیر قابل قبول است.
------------------------------------------
بر همین اساس گفتگوی صالحی و مونیز وزیر انرژی آمریکا به شرح زیر است :
مونیز : سلام
صالحی : سلام ، بفرمایید کاری داشتید ؟
مونیز : بله ، عرضی داشتم ، میخواستم بگم بیاید این آب سنگینتونو قبل از اجرای برجام بفروشید . به کارتون نمیاد . بفروشید خیال ما هم راحت بشه.
صالحی : چرا بفروشیم ؟! ما طبق برجام عمل می کنیم مثل شما که نیستیم.
مونیز : آخه به کارتون نمیاد ، بار اضافیه ، الکی پول واسه نگهداریش میدید .
صالحی : اینش دیگه به شما مربوط نیست، به قول شما ایتس نان آف یوز بیزینس
مونیز : ..... ولی بیایید بفروشید
چرا با استفاده از هواپیما های سم پاش روی آلودگی ها آب پاشی نمی کنید؟
چرا از تجربیات استفاده نمی کنید؟
چرا از تجربیات گران بهای هشت ساله دولت قبل استفاده نمی کنید؟
آیا نمی دانید طبق آمار ، بلافاصله بعد از اجرای این کار دو هزار و دویست و سی و شش برابر آلودگی هوای تهران را کاهش پیدا کرد ؟
آیا میدانستید این کار باعث شد تا هرچه بنزین غیر استاندارد و سرطان زا به خورد ماشین ها ها بدهند ، تاثیری بر آلودگی هوای تهران نداشته باشید ؟
برای انجام کارهای مربوط به فارغ التحصیلی به قم رفته بودم .قرار بود یکی دو روز قم باشم و زیارتی بروم و برگردم . دانشگاه قم تا بخواهید سوژه برای عکاسی دارید به واسطه همین پر سوژگی دوربین و سه پایه را هم در کوله پشتی خود به حرکتی جا دادم . عادت دارم اول هر هفته وضعیت آب و هوای هفته را نگاهی می اندازم این بار هم قبل از سفر هم آب هوای تهران و هم آب و هوای قم را چک کردم ، برای یکشنبه و دوشنبه آن هفته کاهش شدید دما و بارش برف پیش بینی شده بود ، گفتم حالا یک نم برف میزند ، نمیشیند که ولی لباس گرم را هم در کنار دوربین در کوله پشتی قرار دادم .به دلایلی تا روز دوشنبه ماندگار شدم و قرار بود صبح دوشنبه برگردم ، اما صبح که بیدار شدم ،دیدم یک نم برف زده و یک ده بیست سانتی نشسته است .
در ادامه عکس های روز شانزدم آذر در دانشگاه قم را می بینید . با دوربین نیکون 5200 عکاسی کردم و با نرم افزار lightroom ویرایش شدند )
دو تا از عکس ها را جناب برادر گرفتند که مشخص کردم.
بقیه عکس هارا در ادامه مطلب ببینید
ممنونم