رندانه

رندانه جاییست که می نویسم و عکس هایم را می گذارم

رندانه

رندانه جاییست که می نویسم و عکس هایم را می گذارم

درشبکه های اجتماعی

سلام
مهندسی صنایع خواندم
عکاسی و طنز نویسی را مانند خورشت قورمه سبزی دوست دارم.
اگر یادم بماند می‌نویسم، نه اینکه یادم باشد وبلاگی دارم و باید بنویسم، نه! مطالب است که فراموشم می‌شود.
معمولا در فاصله زده شدن جرقه‌ای در ذهن تا رسیدن دستم به قلمی یا صفحه کلیدی، کل ماجرا فراموش می‌شود و انگار نه انگار که اصلا به چیزی فکر کرده باشم.
دعا کنید برایم.
برای خودم و حافظه‌ام.
دعا می‌کنم برایتان. شب‌ها. اگر یادم بماند البته.

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهردار» ثبت شده است

پشه‌های سفید را کنار زدم تا بتوانم در ورودی ساختمان شهرداری را ببینم. ساعت ده قرار جلسه‌مان بود و من یک ربع زودتر رسیده بودم. وارد ساختمان که شدم نگهبانان حشره‌کش و مگس‌کش به دست در انتظار ورود احتمالی پشه‌ها بودند تا در صورت لزوم پشه خاطی را اعمال قانون کنند. از یکی‌شان آدرس اتاق رئیس شرکت پیمانکاری مسالمت آمیزان بالاتر از گل نگوی پایتخت را پرسیدم انتهای راهروی همین طبقه بود.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۶ ، ۰۴:۵۴