همه اش سکوت شده
در شبی که تیره تر از شبهای دیگر است
ماه کامل شده اما
هیچکسی خدا را نمیبیند
پسرک می کشد با ترازویش
بی خیالی ما آدم ها را
مشق می نویسد به جای "داد" هایش
"نداد" ها را پررنگ مینویسد
خیلی وقت است که روشن میکنیم اما
خودمان سال هاست که خاموشیم...
رها شو
وقتی قامته نماز"ت" ومیبندی
خودتو محکم گرفتی چسبیدی به زمین
به این پوست زیبای بدون مغز
یه صدایی میاد گوشتو تیز میکنی داره میگه( شل کن ) خودتو
رها کن
ول کن این زمینی
و اما تو تحویلش نمیگیری ..........
و همنیجا میمانی مانند آدممان ...................
---------------------------------------------------------------------------
کلا تو هر مطلبو جنبه طنزو در نظر میگیرم
بعد از مدتی پست نذاشتن دیگه این پست همه چیو کامل میکنه